۱۳۸۹ آبان ۶, پنجشنبه

رهبر فصل الخطاب !

 
در مراسم نماز جمعه هفته گذشته (مورخ 29 شهریور 1387) ، آقای خامنه ای ، رهبر جمهوری اسلامی ، ضمن پرداختن به مسائل گوناگون ، درست در حالی که وارد موضع گیریهای تکراری و همیشگی خود ، مبنی بر اوضاع فلسطین اشغالی و خروج اشغالگران و شرایط منطقه و ... ، شدند ، ناگهان بحث جالب و در عین حال مهم آقای رحیم مشایی ، رئیس سازمان میراث فرهنگی ، در دولت نهم مطرح گشت که بگونه ای جالب توجه می نمود ، علل خصوص زمانی این حرف و حدیث ها و سلسله بحث های مکرر ، پیرامون آقای اسفندیار رحیم مشایی خاتمه یافت که بازهم به نحوی رد پای آقای خامنه ای در این میان بخوبی مشخص و مصرح می نمود .  
همانطور که خوانندگان محترم ، کمابیش از رویدادهای اخیر و اظهار نظرات آشکار رحيم مشايي ، معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري کشور مطلع می باشند ، این ماجرا بازهم به نفع دولت نهم ، و شخص احمدی نژاد به پایان رسید و تنها با یک کلام رهبری ، همه ماست ها کیسه گشت و دیگر کسی این اجازه را نخواهد یافت که پیگیر سخنان آقای رحیم مشایی گردد !
چنین رویدادهایی در نظام جمهوری اسلامی بسیار کثیر و متنوع می باشند . اظهار نظرها و علایق شخصی و حزبی و حتا عقیدتی ، به شکلی باید در راستای تحولات و مرام مورد نظر شخص رهبری و اطرافیان اش باشند تا شاید مجالی برای رخ نمایاندن بیابند و مطرح گردند .  اما اینبار شاید قضیه اندکی متفاوت تر از دیگر موضوعات مشابه باشد .  آقای رحیم مشایی ، بعنوان معاون رئیس جمهور و شخصی کاملا متنفذ و نزدیک به شخص رئیس جمهوری ، سخنانی را مطرح ساخته است ، که به نحوی یک جریان عظیم را به همراه داشته است . ایشان که پیوند فامیلی نزدیکی نیز با آقای رئیس جمهور دارند و از طرفی یکی از حامیان سرسخت دولت نهم می باشند ، سخنانی را اظهار داشتند که شاید در مقام نظر و عقیده ، پرداختن به آن جالب توجه باشد که مطمئنا شرح و تفسیر آنها در این مقال نمی گنجد . سخنانی از قبیل اینکه " ملت و علل خصوص « دولت » ایران ، با مردم اسرائیل مشکلی نداشته و ندارند و یا مردم ایران با مردم اسرائیل دشمنی ندارند " و سخنانی از این دست ، آنهم نه یکبار و دوبار ، شاید فرصتی را فراهم ساخت که در یک دید کلان ، دنیا و علل خصوص بخش عظیمی از ملت ایران به این فکر بیقتد که واقعا چه دشمنی می تواند بین مردم یک ملت ، با مردم ملتی دیگر باشد !
جدای از صحت این نظرات و پرداختن ریشه ای و عمیق به سخنان ایشان ، که طی چندمرحله توسط ایشان بیان گشته است ، باید متذکر شد که این اولین باری است که یک شخصیت دولتی و حکومتی در نظام بظاهر اسلامی ، آنهم در یک شرایط فوق العاده مهم سیاسی ، چنین سخنانی را بر زبان جاری میسازد . البته شایان ذکر است که چنین اظهارنظراتی ، درست است که جنبه ی قانونی و اجرایی و حتا تاثیرگذاری در روند کلی امور نظام ندارد ، اما می تواند بابی نو باشد برای پرداخت های مجدد به چنین مقولاتی ...
مطمئنا طی این مدت ، کارشناسان و تحلیل گران اوضاع سیاسی ایران ، در داخل و خارج از کشور ، بارها نظرات و تحلیلهای خود را پیرامون اقدامات اخیر آقای مشایی و اظهار نظرات ایشان بیان نموده اند و صد البته رفتارهای دولت نهم و علل خصوص شخص اول دولت (احمدی نژاد) و موضع گیری های ملایان حوزه نشین و گروه های مختلف سیاسی داخل کشور ، بصورتی مشخص و قابل دسترس ، در اختیار همگان قرار گرفته است ، اما نکته ای که بیش از هر چیز نظر بنده را بخود جلب نمود ، کوتاه آمدن احمدی نژاد و رحیم مشایی در برابر چنین رویکردهایی می باشد که بسیار مهم می باشد . در سخنان آقای خامنه ای ، که دیروز در نماز جمعه تهران صریحا مطرح گشت ، موکدا بر این نکته پای فشرده شد که دیگر کسی پیگیر این ماجرا نباشد و این سخنان هم البته باطل و بی مورد است و مطمئنا ابراز نظر یک مقام دولتی ، آنهم در سطح آقای مشایی ، به هیچ وجه نمی تواند نظر سران قوا و نظام بظاهر اسلامی باشد .
" به گزارش فارس حضرت آيت الله خامنه يي رهبر معظم انقلاب در خطبه دوم نماز جمعه اين هفته تهران در جمع نمازگزاران روزه دار تهراني اظهار داشتند؛ دو سه مساله کوچک و کم اهميتي که وجود دارد و از اينها سعي مي شود براي التهاب استفاده شود را عرض مي کنم براي اينکه در گفت وگوها بسته شود. يک نفر پيدا مي شود درباره مردمي که در اسرائيل زندگي مي کنند يک اظهارنظر مي کند، البته اين اظهارنظر، اظهارنظر غلطي است. اينکه گفته شود ما با مردم اسرائيل هم مثل مردم ديگر دنيا دوستيم اين حرف درستي نيست، حرف غيرمنطقي است.ايشان بيان داشتند؛ مردم اسرائيل مگر چه کساني هستند؟ همان کساني هستند که غصب خانه، غصب سرزمين، غصب مزرعه و غصب تجارت به وسيله همين ها دارد انجام مي گيرد. سياهي لشکر عناصر صهيونيست همين ها هستند. نمي شود ملت مسلمان نسبت به افرادي که اينجوري عامل دست دشمنان اساسي دنياي اسلام هستند، بي تفاوت باشد، نه. ما با يهودي ها هيچ مشکلي نداريم، با مسيحي ها هيچ مشکلي نداريم، با اصحاب اديان در دنيا هيچ مشکلي نداريم، اما با غاصبان سرزمين فلسطين چرا، مشکل داريم. غاصب هم فقط رژيم صهيونيستي نيست. اين موضع نظام است. اين موضع انقلاب و موضع مردم است.حضرت آيت الله خامنه يي خاطرنشان کردند؛ حالا کسي حرفي مي زند اشتباه، عکس العمل هايي هم در مقابل آن نشان داده مي شود. خب مساله را بايد تمام کرد. اينکه يک روز يک نفر از اين طرف بگويد، يکي از آن طرف بگويد، يکي اينجور استدلال کند، يکي از آن طرف حرف بزند، اين درست نيست، اين التهاب آفريني است؛ حرفي بود گفته شد و اشتباه بود و تمام. موضع جمهوري اسلامي و موضع دولت جمهوري اسلامي هم اين نيست.ايشان در ادامه تاکيد کردند؛ اين با کشورهاي ديگر فرق مي کند که مردمش روي سرزمين غصبي ننشستند. شهرک هاي يهودي نشين امروز به وسيله همين مردمي که گفته مي شود مردم اسرائيل، به وسيله همين ها پر شده. همين ها هستند که دولت جعلي صهيونيست اينها را مسلح کرده است عليه مردم مسلمان فلسطيني که فلسطيني ها جرات نکنند نزديک اين شهرک ها بشوند، همين هستند ديگر. خب اين حرف خطايي بود، حرف درستي نبود. اين را نبايد وسيله التهاب قرار داد. من خواهش مي کنم از همه، اينجور مسائل کوچک و مسائل جزيي را، حرفي بر زبان کسي جاري مي شود، مطلبي گفته مي شود، اين را وسيله يي قرار ندهند براي اينکه مدتي جريان سازي و مساله آفريني بشود در سرتاسر کشور، يک عده موافق، يک عده مخالف سر قضيه يي پوچ، خب موضع نظام مشخص است، تمام شد.حضرت آيت الله خامنه يي فرمودند؛ قضاوت هايي در مورد مسائل و کارهاي دولت است که اين از آثار نزديک شدن دوره انتخابات است. انسان احساس مي کند در بين آنچه که امروز گفته مي شود، بي انصافي هايي صورت مي گيرد. "
گرچه امروزه کسی شکی ندارد که همه کاره و شیخ الرئیس نظام جمهوری اسلامی ، شخص آقای خامنه ای می باشند و ایشان اند که حرف اول و آخر را می زنند و این ملت اند که باید طبق خواست و عقاید و نظرات ایشان ، همه ی امور دنیوی و حتا اخروی خود را تنظیم نمایند و بنا به  وفق و دل مشغولی های ایشان ، زندگی و زمانه ی خود را سپری نمایند و کوچکترین صدایی هم از ایشان بلند نشود که مبادا خاطر حضرتشان ، مکدر نشود ! ، اما در همین سخنرانی با شکوه ایشان ، سخنانی نیز مطرح گشت که گرچه تکراری و ملال اور است ، اما شاید بیان کننده ی یکی از صدها تناقضاتی باشد که سر تا پای این نظام را در بر گرفته است و آقایان نیز کوچکترین پاسخی برای چنین تناقضات پی در پی و آشکار ندارند و نخواهند داشت .

ایشان در سخنان خود بصورتی علنی اعلام فرمودند ، که از صدقه سری نظام مقدس جمهوری اسلامی و رهبری مدبرانه ی شخص خودشان ، نعمت آزادی و استقلال ، ملت و کشور را فرا گرفته و بر خلاف رژیم پیشین ، این جریان ، خون تازه و نشاط آوری را در رگ های ملت ایران تزریق نموده است ! . یعنی ، ملت ایران آزاد است و می تواند با آزادی کامل ، عقاید و نظرات و خواستهای خرد و کلان خویش را به آسانی مطرح سازد و پیگیری نماید! 
البته ، هنوز چند دقیقه ای از بیان این سخنان شیوا و دلپذیر ایشان نگذشته بود که اوضاع کاملا متفاوت گشت و همه جملات و سخنان ایشان ، گویی بار معنایی خود را از دست دادند و تبدیل به یک مشت جملات و حرفهای بی خاصیت و بی معنا گشتند !
خامنه ای ، صریحا اعلام داشت که اکثر ایرادات و نقدهایی که به دولت مورد پسند و نظر ایشان می شود ، همگی بی جا و بی سند است و یک مشت خرابکار و موقعیت طلب ، صرفا قصد دارند این دولت خدمتگزار و صادق و مکتبی را در پیش نظر مردم خراب کنند و صرفا با بهانه گیری و سیاه نمایی ، اوضاع را متشنج نمایند !
گرچه ایشان این بار از واژه ی " بی انصافی " بهره برده اند ، اما باید یادمان باشد که سخنان و جملات پیشین ایشان و مطبوعات مورد حمایت وی ، نظیر "کیهان" ، نتنها از چنین واژگانی بهره نمی برند ، بلکه بسیار مستقیم و تهدید آمیز بیان گشته اند و جز سرکوب و خفقان ، معنایی دیگر را بر نمی تابند .
" لکن انسان احساس مي کند در بين آنچه که امروز گفته مي شود، بي انصافي هايي صورت مي گيرد. خب اگر کسي براي آينده کشور، براي حل آنچه که معضلات کشور مي نامند، برنامه يي دارد، حرفي دارد، خب آن حرف را بيان کند، اگر چنانچه مي تواند راه حلي براي مشکلاتي که وجود دارد، حالا مثلاً مشکل گراني يا تورم، راه حلي دارند، بگويند. ايشان با بيان اينکه تخريب کردن مسوولان و تخريب کردن دولت، اين هيچ مصلحت نيست، تاکيد کردند؛ اين جزء کارهاي صحيح اسلامي نيست. در بعضي از جاهاي ديگر، در بعضي از کشورهاي دنيا به نام دموکراسي به نام آزادي آبروهايي را از بين مي برند، اشخاص را به لجن مي کشند، اينها کارهاي اسلامي نيست، اينها کارهاي آنهاست، مثل خيلي از کارهاي ديگر. آنچه در زمينه مسائل اقتصادي يا غيراقتصادي گفته مي شود، در درجه اول هم در محافل کارشناسي بايد گفته شود، نه در منبرهاي عمومي، تريبون هاي عمومي. گاهي اوقات يک بي انصافي هايي مي شود ديگر، يک چيزهايي مي گويند. حضرت آيت الله خامنه يي افزودند؛ نبايد اخلاق نکوهيده بي انصافي در جامعه ما رواج پيدا کند، دچار بي انصافي نبايد بشويم. به خصوص نخبگان، به خصوص نخبگان نگاه کنند، منصفانه حرف بزنند. عرض کرديم تخريب درست نيست. نه آن کساني که طرفدار شخص يا گروهي هستند و نه آن کساني که مخالف آن شخص و گروهي هستند، مقابله اينها با يکديگر هيچ لزومي ندارد به صورت تخريب باشد. منطقي حرف بزنند، انتقادي دارند انتقاد کنند. خدا را شکر مي کنيم فضاي کشور ما بر اثر نظام اسلامي فضايي آزاد و باز است و مردم فرصت دارند و مي توانند حرفشان را بزنند، نخبگان مي توانند حرف بزنند، مردم هم استماع مي کنند، مي شنوند و حرف ها را با يکديگر مقايسه مي کنند، آنچه که حق است به نظرشان مي پذيرند و قبول مي کنند. "
ایشان باز هم همان شوخی های بی مزه و زشت خود را تکرار نمودند و بازهم سخن از آزادی بیان و نظر فرمودند و ابراز داشتند که مردم و نخبگان می توانند آزادانه سخن بگویند و ... 
گرچه این مسائل و عقاید و عملکردهای آقایان کاملا روشن و شفاف است و به هیچ وجه نمی توان با چنین مطالبی حقیقت را کتمان و پایمال نمود ، اما بنده ی حقیر پیش خود گفتم  که ای کاش آقای خامنه ای ، اندکی همان سخنانی را که می خواهد در تریبون نماز جمعه ، آنهم خطاب به یک مملکت و اصولا جهان بیان دارد ، را بیشتر و بهتر مطالعه می فرمود ، تا دچار چنین چرند گویی هایی نمی گشت . هنوز دقایقی از بیان حکم حکومتی ایشان در قبال آقای مشایی نگذشته بود که چنین مسائلی مطرح می گردد و همه ی تناقضات را آشکار می سازد . انسان واقعا در می ماند که این چگونه حکومتی است که روز روشن در  پیشگاه یک ملت ، آنهم با یک چنین وقاحتی دروغ و هزیان می گوید و به روی مبارک خویش هم نمی اورد !
بنده به عنوان یکی از بیش از هفتاد میلیون ایرانی ، مقیم وطن و همچنین به عنوان یک شهروند آزاد و مستقل ( بنا به گفته های مکرر آقای خامنه ای ) ، می خواهم سئوالی را از ایشان و حکومت تحت رهبری ایشان جویا شوم و آن این است که آقای خامنه ای ، چگونه است که یک فردی همچون آقای رحیم مشایی ، که اصولا نه تنها یک فرد از ملت ایران ، بلکه یک نخبه سیاسی (با اغماض فراوان!) و دست کم یک مدیر مهم سیاسی در ایران می باشند  ، نظرات خود را ابراز می دارند ( که صد البته بدلیل شرایط مهم سیاسی و اجتماعی که ایشان دارند این ابراز نظر می تواند به آسانی صورت پذیرد و مطمئنا یک فرد عادی از جامعه به هیچ وجه چنین توانایی را نخواهد داشت و اصولا ارگان و تریبونی نیز در دست نخواهد داشت که نظرات مستقل خود را به هر نحوی مطرح سازد ! ) و به عنوان یک شخص سیاسی چنین عقیده ای را مطرح می سازند . آیا بنظر شما ایشان مستحق چنین رفتار تندی از طرف بسیاری از سران نظام بظاهر اسلامی و در نهایت شخص شما می باشند ؟
چگونه است که این آزادی مشروط سیاسی که البته شامل حال بیش از 90 درصد جامعه ایرانی هم نمی گردد ، با بر خورد ها و  واکنشهای اینچنینی روبرو می گردد !؟
آیا بنظر شما نام این را می توان آزادی بیان گذاشت ؟
آیا چنین موقعیتی برای آحاد ملت نیز پیش خواهد آمد که مستقلا نظرات صریح و بی پرده ی خود را مطرح سازند ؟ 
اصولا آقای خامنه ای ، شما چگونه اعلام می دارید که ملت ایران ( با آن همه تکثر فرهنگی – عقیدتی – قومیتی و ... ) همگی با مردم اسرائیل و یا حتا ، دولت اسرائیل و یا هر ملت و دولت دیگری ، دشمنی و یا دوستی دارد !؟!
آیا نظرات شخصی شما و هواداران و مافیاهای نظامی – مالی و جناحهای سیاسی داخل کشور ، نظر و عقیده آحاد ملت ایران می باشد ؟ یا خیر ، شما هر روزه نظر سنجی می کنید و دائما با برقراری رفراندوم و همه پرسی ، کلیه امور مملکتی را اولا به اطلاع مردم می رسانید و ثانیا کسب تکلیف می نمایید !!؟ اگر چنین است ، تنها و تنها یک نمونه از چنین همه پرسی را ذکر بفرمایید تا دست کم اذهان جمع کثیری از مردم ایران روشن گردد و پاسخی باشد برای این همه تناقض در رفتار و گفتار و عملکردهای کوچک و بزرگ حکومت اسلامی شما . 
در شرایطی که یک مسئول مهم سیاسی مملکت حق ابراز نظرات شخصی خویش را ندارد و یا نمی تواند خارج از محدوده ی تعیین شده ی نظام سخنی به میان آورد و یا حتا بخش عظیمی لز سران سیاسی سابق حکومت بظاهر اسلامی ، بشکلی کاملا سانسور شده و حتا حداقل تریبون ها (مطبوعات) را بر آنها حرام می گردانند ، چگونه می توان ادعا داشت که این مملکت آزاد است و آزادی بیان به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی تحقق پذیرفته است !!!!؟
این چه آزادی بیانی است که حتا «خودی» ها ، هم گاه گاهی محروم می گردند و نطقشان کور می گردد ! 
بعنوان نمونه ، آخرین سخنان مکتوب آقای مشایی را می خوانیم که چگونه بر دست و پای ولی امر مسلمین جهان می افتد و چانه درازی می کند ، بلکه حضرتش از سر تقصیرات آن حقیر ذلیل ، چشم پوشی فرمایند : 
" روزنامه اعتماد شنبه 30 شهریور / گروه سياسي؛ اسفنديار رحيم مشايي رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري با نوشتن نامه يي علني به مقام معظم رهبري تبعيت خود را از مقام ولايت اعلام کرد. رحيم مشايي طي اين نامه موضع خود را در قبال مساله اسرائيل و فلسطين همان موضعي دانست که از سوي مقام رهبري تبيين و اعلام مي شود. اظهارات رحيم مشايي درباره آنچه که ابراز دوستي مردم ايران با مردم اسرائيل ناميد طي يک ماهه اخير باعث بروز واکنش هاي سياسي در کشور شد اما روز گذشته مقام معظم رهبري در خطبه هاي نماز جمعه تهران ابراز دوستي با مردم اسرائيل را غلط ناميد و در عين حال از همگان درخواست کرد به اين مباحث پايان داده شود. در پي ايراد اين خطبه ها نمايندگان مجلس اعلام کردند ديگر پيگير طرح سوال از محمود احمدي نژاد نخواهند بود و در عين حال رحيم مشايي هم طي نامه يي علني تبعيت خود را از سخنان مقام معظم رهبري بيان داشت. به گزارش فارس متن کامل اين نامه بدين شرح است؛

محضر رهبر بزرگوار انقلاب اسلامي حضرت آيت الله العظمي خامنه يي دام عزه العالي

سلام عليکم

با احترام به استحضار مي رساند نظر به بيانات روشنگر حضرتعالي در خطبه هاي امروز نماز جمعه تهران که مانند هميشه فصل الخطاب بوده و خواهد بود، اينجانب ضمن اعلام تبعيت کامل خود از ديدگاه آن حضرت در موضوع مردم سرزمين هاي اشغالي تاکيد مي نمايد که به عنوان سربازي کوچک در دولت خدمتگزار تمامي مساعي خود را در چارچوب سياست هاي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران که از سوي حضرت ولي امر مسلمين تعيين و تبيين مي گردد، به کار خواهم بست، بديهي است که موضع اينجانب در موضوع مبارزات ملت مظلوم فلسطين و رژيم غاصب و جنايتکار اشغالگر چنان که در سخنراني ها و مصاحبه هاي فراوان از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي آشکارا بيان کرده ام، ادامه مبارزات حق طلبانه مردم فلسطين و بازپس گيري سرزمين هاي اشغالي است. اينجانب به نابودي صهيونيسم جهاني يقين دارم و آن را در دسترس مي دانم و پيروزي نهايي حق طلبان را نزديک دانسته و براي آنان و ملت شريف و مومن و انقلابي ايران در سايه سلامت و بقاي عزتمند حضرت مستطاب عالي در ظل توجهات حضرت ولي عصر(عج) بهترين و خالصانه ترين ادعيه را به درگاه خداوند متعال عرضه مي نمايم.

ارادتمند رحيم مشايي معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري "
اینها همه در حالی است که حتا نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز که تا پیش از این بخاطر برخی مشکلات و معضلات بوجود امده بواسطه ی اقدامات دولت نهم ،قصد به مجلس کشیدن احمدی نژاد را داشتند ، تنها با یک سخنرانی آتشین مقام معظم رهبری ، خاموش گشتند و صدایی نیز از ایشان در نیامد که این نکته نیز بارها در سیاست ایران پس از انقلاب ، تکرار گشته و به هیچ وجه تازگی نداشته و ندارد .

" روزنامه اعتماد شنبه 30 شهریور / در پي سخنان مقام معظم رهبري صورت گرفت
انصراف نمايندگان از طرح سوال از احمدي نژاد
گروه سياسي؛ چند نماينده مجلس اعلام کردند طرح سوال از محمود احمدي نژاد را ديگر دنبال نمي کنند. محمدرضا ميرتاج الديني و علي مطهري طي گفت وگوهايي جداگانه با اشاره به سخنان رهبر معظم انقلاب گفتند که اين سخنان حجت را بر ما تمام کرد و ديگر پيگير سوال از احمدي نژاد نيستيم. به گزارش فارس مطهري نماينده تهران گفت؛ باتوجه به حرف هاي ديروز آقاي احمدي نژاد که از آقاي مشايي دفاع کردند، تعدادي از نمايندگان طي تماس هاي مکرر با اينجانب خواستار امضاي طرح سوال از رئيس جمهور شدند.وي افزود؛ مقام معظم رهبري به دليل اينکه اين درگيري ها شديدتر نشود، اتمام اين بحث ها را تذکر دادند و با توجه به نظر ايشان، ما نيز سوال از رئيس جمهور را درخصوص اظهارات مشايي پيگيري نمي کنيم.محمدرضا ميرتاج الديني نماينده تبريز هم که از مدافعان طرح سوال از احمدي نژاد بود استدلالي مشابه مطهري آورد و گفت ديگر پيگير اين طرح نيست. محسن کوهکن نماينده لنجان و از مخالفان طرح سوال از احمدي نژاد هم گفت؛ ديگر در اين باره سخني نمي گويد. "

مطمئنا سکوت بظاهر نمایندگان مردم ، نمی تواند نمودی برای آزادی بیان باشد . مجلسی که دایه دار نمایندگی ملت است و دائما بر این طبل باطل می کوبد ، به خوبی باز هم نشان داد که نتنها در این مورد ، بلکه در همه ی امور جاری مملکت ، بله قربان و گوش بفرمان ولی نعمت مردم ( آقای خامنه ای ) می باشند و دیگر هیچ چیز مهمتر از این نخواهد بود . 
آیا آقای خامنه ای می توانند اندکی عبای خود را بالاتر گذاشته و چنین تناقضات و اتفاقات نا میمون را مشاهده نمایند ! . بهرحال ، این ملت ایران است که باید مظلوم و مسکوت باقی ماند و شاهد و ناظر عملکردهای نابخردانه و سرکوب گرایانه ی رژیم بظاهر اسلامی گردد و همچنان امیدوار و تن خسته ، راه مبارزه و استمرار را در پیش گیرد ، شاید که از پس این شب ، بود فردایی ... 
این نکته به درستی نمونه ای بود از فصل الخطاب بودن آقای خامنه ای که علنا در پیشگاه ملت ایران رویداد و بوقوع پیوست و مطمنئا نه اولین بوده است و صد البته ، نه اخرین خواهد بود ...

علی رهنما / شهریور 1387


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر