دردا کــه رفــت سرو خرامانی از گلْــستــان میـهـن ایـرانی
کُشتند شبـدلان ستـم پیشه از مــا یکی ستارهي نورانی
از مـــا یکی ابــــــــوذر دیـگر را از مـــا یکی برادر ایــــمانی
همسنگر ادیب هنرمندی دریادل شریف سخندانی
یک شب "ترانهای ز معـــلم" را بر خواند آنچنان به خوش الحانی
کز شوق آن به ظلمت شب دیدم خورشید را خجسته و نورانی
خورشید جاودانهي ایمان را پیروز بر "مثلّث شیطانی".
آغاز نامه هاش مزیّن بود با آیه های دلکش قرآنی
از عاشقان حضرت مولا بود بیگانه با سیاست سفیانی
پر بود از شکوه گل توحید در لحظه های آبی پایانی
می رفت تا ستاره بیاویزد از آسمان مشرق ایرانی
رفتی و بی چراغ رخت ای یار ما مانده ایم و این شب ظلمانی
ما ماندهایم و خیل حرامی ها ما ماندهایم و این ره طولانی
دیدار دوست بر تو مبارک باد ای سالک طریقت عرفانی! (۱)
یادآوری افکار و اسامی و یادبود برای شهدای راه آزادی و بیداری و استقلال و شرافت و انسانیت، خجسته رویدادی است که در جوامع آزاده و انسان محور و آزاداندیش، همواره مورد نظر و تذکر است. امری که فرخنده و ارزشمند و انسانساز است و مایهي پیوند و همبستگی و همدلی یکایک شهروندان یک جامعه خواهد شد. از این رو، پرداختن به چنین شخصیتهایی امری لازم و ضروری مینماید.
در این مجال خواهم کوشید فردی را خدمت علاقمندان و همراهان گرامی، علیالخصوص جوانان پیرو خط فکری شریعتی معرفی نمایم که زندگی و زیستناش، خود الگو و روشی است برای بسیاری از جوانان و تلاشگران اجتماعی. گرچه او یکی از شاگردان فهیم و اندیشمند دکتر علی شریعتی بوده است، اما ستایش و یادآوری او بیشتر و پیشتر بدلیل شخصیت و منش فردی او است و جایگاهی که بعنوان یک روشنفکر و آگاه اجتماعی، میتواند برای نسل امروز داشته باشد و همچو یک الگو برای این نسل تازه به میدان آمده عمل کند.
فردی که با دانش و بینش و فعالیتهای اجتماعی و عقیدتی خویش، به روشنی میتوانست برای نسل جوان فعلی ایران و بسیاری از هممیهنان، نیرویی ارزشمند و مغزی فعال و اندیشهای پویا و قدرتمند باشد...
* * *
مجید شریف در 4 بهمن 1329 در تهران به دنیا آمد. او تحصیلات متوسطهي خود را در دبیرستان هدف3 در سال 1347 به پایان رسانید و در امتحانات کنکور آن دوران، ضمن قبولی در دانشگاه شیراز، تهران، پلیتکنیک و صنعتی شریف با رتبهي اول در رشتهي ریاضیات، در امتحان بورسیهي بانک مرکزی جهت اعزام به امریکا نیز حائز مقام میشود. بهدلیل عدم علاقه به علوم بانکی، از تحصیل در امریکا صرفنظر کرده و رشتهي فیزیک را بر میگزیند و لیسانس خود را در همین رشته، در دانشگاه صنعتی شریف اخذ میکند. از این رو بلحاظ دانش بالا و هوش سرشاراش، و نیز بدلیل کسب نمرات بالا در تمامی دوران تحصیل خود، از سوی وزارت علوم وقت به عنوان بورس به آمریکا فرستاده میشود (که این اقدامات علمی-فرهنگی در آن دوران بسی قابل تامل و ارزشمند است) و در آنجا بدلیل پرداختن به فعالیتهای فکری و سیاسی، از اخذ مدرک دکترای فیزیک بازمیماند.
او پس از انقلاب به ایران بازمیگردد و بدلیل برخی تمایلات و همچنین گرایشات سیاسی و هواداری از خط فکری دکترعلیشریعتی، در سال 62 مجبور به ترک ناخواستهي ایران میشود و در فرانسه به ادامهي تحصیل میپردازد. او طی دوران گذشته، تقریبا به زبان انگلیسی و فرانسه و آلمانی مسلط میشود و جهت پرورش فکری و علمی خود، جامعهشناسی را برمیگزیند و فوقلیسانس و دکترای خود را در همین رشته از دانشگاه تتبعات عالی اخذ میکند. او پس از 12 سال تحقیق و پژوهش و تحصیل و کسب تجربیات سیاسی و اجتماعی، در آبان سال ۱۳۷۴ به قصد خدمت فکری و فرهنگی و همچنین مناسبدیدن شرایط فرهنگی-سیاسی-روانی جامعه در دوران اصلاحات، به میهن خویش بازمیگردد.
دکتر مجید شریف از مترجمان و محققان توانمند کشور بود. او طی سالهای 77 – 74 به جرگهي مترجمان حرفهای و پرکار پیوست و چندین کتاب جدی و ارزشمند را به زبانهای انگلیسی و فرانسوی ترجمه کرد. او روشنفکری مستعد و پویا بود و طی چند سال فعالیت مستمر خویش، تالیفات و ترجمههای فراوانی را از خود بجای گذاشت. او دغدغهي انسانی داشت و در راستای پروژهي "عرفان – برابری – آزادی" به فعالیتهای اجتماعی و آگاه سازی خود ادامه داد.
فعالیتهای او و پیوند سریع او با نویسندگان و مترجمان و برخی احزاب سیاسی و گروههای فعال مدنی سبب گشت تا در نهایت، در آبان ماه سال ۱۳۷۷، (تاریخ دقیق شهادت وی مشخص نیست / از ۲۸ آبان تا ۴ آذر)(۲) به شکلی ناجوانمردانه و ضد انسانی، با مرگی ناباورانه چشم از جهان فروبندد و به زعم بسیارانی، او نیز همچون معلم شهید خویش به قتل رسید و به جمع شهدای نویسنده و مشاهیر ادبی و اجتماعی و فرهنگی این کشور پیوست ...
دکتر مجید شریف، در ایامی به شهادت رسید که سلسه قتلهای زنجیرهای در ایران، افکار و اذهان عمومی و جهانی را بخود معطوف ساخته بود و اهمیت وجود چنین شخصیتهایی بود که امروزه بسیاری از اقشار آگاه جامعهي ایرانی را برآن داشته که حقیقتا چرا و به چه دلیل اصلی و اساسی، تنی چند از روشنفکران – نویسندگان – صاحبنظران و فعالان مدنی و اجتماعی در این کشور به شیوههای غیراخلاقی و غیرانسانی و کاملا غیر مسئولانه از بین رفتند و تا به امروز نیز هیچ نهاد حقوقی – قضایی – امنیتی و سیاسی نیز پاسخگوی این اعمال به اصطلاح خودسرانه نبودهاند !؟
بهر روی شاید بتوان بخشی از دلایل و انگیزههای اساسی چنین رفتارهایی را در منش و روش و شخصیت و کارنامهي فکری و عملی همین اشخاص جستجو کرد و پی به بسیاری از مسائل برد!
دکتر مجید شریف، بدلیل توانایی و پشتکار و سرعت در امر ترجمه به حدی بود که توانست در ظرف دو سال و نیم، کتابهای ذیل را با نثری روان و شیوا ترجمه نماید:
۱ – تاریخ یک ارتداد، اسطورههای بنیانگذار سیاست اسرائیل، اثر رژه گارودی
۲ – تاریخ یهود، مذهب یهود، اثر اسراییل شاهاک
۳ – زن شورشی (زندگی و مرگ رزا لوکزامبورگ)، اثر ماکس گالو
۴ – ارادهي قدرت، اثر نیچه
۵ – فلسفه در عصر تراژیک یونانیان، اثر نیچه
۶ – مقالهای مفصل از کتاب مذهب، اثر ژاک دریدا (چاپ نشده)
۷ – سپیده دمان، اثر نیچه (ترجمهي ناتمام)
علاوه بر آثار فوق، شریف تالیفات و ترجمههای دیگری نیز دارد که مربوط به سالهای قبل و بعد از انقلاب میشود. از میان تالیفاتاش «اسلام راستین تولدی دیگر مییابد» مهمترین کتابی است که وی در سال ۱۳۵۴ در آمریکا مینویسد و بهترین ترجمهاش – که خود بشدت بدان علاقه داشت، کتاب «پیامبر» جبران خلیل جبران است که در سال ۱۳۶۸ به هنگام اقامت در فرانسه آن را بهطور موزون و آهنگین ترجمه میکند. همچنین در سال ۶۵ کتابی را با عنوان "تجدید عهد با شریعتی " منتشر میسازد.
آشنایی مجید شریف با حسینیهي ارشاد و در پی آن با معلم شهید دکتر علی شریعتی، زمینهای شد تا شریف بعدها در امر تدوین و تنظیم آثار وی همت گمارد. وی که یکی از اعضای اصلی دفتر تدوین و تنظیم مجموعه آثار معلم شهید بود، طی سالهای ۵۸-۶۲ در تدوین بیست و هشت جلد از سی و پنج جلد مجموعه آثار دکتر شریعتی مشارکت و همکاری جدی و اساسی نمود. بدین ترتیب به همت او و تنی چند از دوستانش، میراثی گرانقدر و پرمایه برای نسلهای بعد فراهم میآید. این کار از موثرترین و ماندگارترین خدمات فرهنگی است که در کارنامهي درخشان و پربار زندگی پرفراز و نشیب او به ثبت میرسد.
همچنین، در جنب فعالیتهای فکری و فرهنگی، شریف نسبت به مسائل اجتماعی حساس بود و همواره در جهت حل آنها فعالیت میکرد. او در طی سی سالی که چشم بر شناخت جامعهاش گشوده بود، هرگز چشمش را بر دردها و رنجها و مشکلات مردم میهناش نبست، و هرگز دغدغهي اعتلای انسان و تحقق آرمانهای انسانی را از دست نداد. از این رو او الگوی یک روشنفکر موفق بود که تا دم مرگ به آمال بلند انسانی در عمل وفادار ماند.
لزوم شناخت و تحقیق و بررسی و کسب الگو از زندگی و زمانهي چنین شخصیتهایی، نیاز اصلی و اساسی بسیاری از جوانان بادغدغهي این مرز و بوم میباشد و کمبود چنین انگیزهای، متاسفانه بشدت احساس میشود.
از این روست که بهترین و ارزندهترین سپاسگزاریها، یادآوریها و تجلیلها، شناخت دقیق و کسب تجربه از زندگی و تفکر و روش این افراد است و در نهایت، بکارگیری و ادامهي مسیر فکری و عقیدتی ایشان، با بهرهگیری از روشها و آگاهیها و امکانات موجود زمانهي امروز است. باهی را که «معلم مردم» گشود و شاگردان و رهپویان او این مسیر را رهنمون گشتند و نسل امروز و فردا نیز در ادامهي همین مسیر، به پاس ارج نهادن به کرامت انسانی و دغدغهي بزرگ انسانی و خون پاک و رهایی بخش شهیدان همیشه حاضر، نام و یاد این بزرگمردان را زنده نگاه داشته و دین خود را نه به ایشان، که به خود و وجدان پاک خویش، ادا خواهند نمود ...
ایدون باد
روانشان شاد و یادشان گرامی باد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با بهرهگیری از کتاب ارزشمند "مثل مردمک چشم خویش" –نشر یادآوران ۱۳۷۹
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر